سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 57946
کل یادداشتها ها : 21
خبر مایه


1 2 >

 

آداب ورسوم عروسی در فرهنگ روستای بالانج

1-          آداب و رسوم عروسی در روستای بالانج

ازدواج در فرهنگ اسلامی جایگاهی بس والا دارد و احادیث فراوانی در این مورد نقل شده است.
در واقع ازدواج سر لوحه عروج ملکوتی روح های یک زوج است و اگر این عروج در راه صحیح پیش برود زوج ها را به سر منزل خوشبختی میرساند ولی اگر در مسیر درستی هدایت نشود چه بسا خسران و نابودی را در پی خواهد داشت؛ پس چه زیباست ازدواجی که با عشق و علاقه و ایمان  همراه باشد،تا به تداوم بیانجامد.

2-            هر منطقه کشورمان رسومی برای ازدواج دارد.مراسم عروسی در روستای بالانج بسیار دیدنی و شنیدنی است؛ رسومی که پایه در فرهنگ اصیل ترک دارد البته بعضی از رسوم فعلا خلاصه شده است .
مراسم عروسی معمولا پس از برداشت محصول و فروش آن در فصل پائیز آغاز می شود.
البته میتوان تغییراتی را که بر اثر گذشت زمان بر این رسوم ایجاد شده نادیده گرفت؛ چرا که گذشت زمان همواره تغییراتی در فرهنگ ها داشته است ضمنا در ماههای محرم و صفر وایام سوگواری و در وفات پیامبر ص و ائمه معصومین علیه السلام و وفات نزدیکان و خویشاوندان مراسم عروسی به تعویق می افتد .

3-           خواستگاری
اولین مرحله در مقوله ازدواج خواستگاری است.
در گذشته معمولا عروس و داماد از قبل هیچ شناختی از همدیگر نداشتند مگر زمانی که فامیل یا هم روستا بودند.

خواستگاری در دو مرحله صورت می گرفت .مرحله اول که به عهده خانمها است .مثلا مادر داماد یا خواهر یا یکی از فامیل های درجه یک مانند عمه و خاله و ... این خانم به صورت غیر رسمی از مادر عروس سوال میکند و اگر نظر خانواده عروس مثبت باشد بقیه خواستگاری یا همان مراسم بله برون بر عهده آقایون است.

4-           بله برون
معمولا زمان بله برون را در گذشته پس از صرف شام انجام میدادند آمار نشان داده بیشتر مراسم بله برون با موفقیت انجام میگرفت؛ چرا که قبلا تمامی صحبتها و توافقات انجام می گیرد بعد از ایتکه ریش سفیدان فامیل داماد در خانه پدر داماد جمع میشوند با هم به خانه پدر عروس میروند .
در این مراسم داماد حضور ندارد و موضوع بحث این مراسم بیشتر مهریه شیربها و جهیزیه است؛ امروزه بیشتر در مورد مهریه سخن گفته میشود .و موضوع شیر بها از بین رفته یا کم اهمیت شده است .

5-            مهریه

مهریه امکان داردمبالغی پول باشد ویا زمین یا گاو و گوسفند بعلاوه همراه بایک یا دو قطعه فرش دست بافت و یخچال و تلویزیون باشد . که تازگی سکه بهار آزادی نیز در نظر میگیرند
ضمنا در گذشته بر خلاف امروز چشم و همچشمی وجود نداشت و معمولا نظر ریش سفیدان بیشتر مطرح بوده است. بعضی مواقع مهریه با یک جلد کلام الله شروع میشد.

6-           شیربها
بعد از مهریه نوبت به شیر بها میرسد؛ شیر بها همچنان که از نامش پیداست پرداخت بهای شیری است که مادر عروس در قبال شیر دادن و مراقبت از فرزندش از خانواده داماد مطالبه میکند.
البته این مبلغ معمولا صرف هزینه های جهیزیه عروس میشود حتی گفته شده وقتی در گذشته خانواده عروس بیشتر شیر بها میگرفتند، خانواده داماد متقابلا بیشتر انتظار جهیزیه داشتند.
موضوع فوق الذکر در واقع نشان دهنده رخنه های مادی است که از گذشته به آهستگی در این مراسم نفوذ پیدا کرده و تا امروز به اوج خود رسیده است؛ شاید بتوان به جرات گفت که نفوذ چنین رخنه های مادی در مقوله ازدواج، ریشه آنرا سست کرده است خوشبختانه این مورد در بیشتر خانواده ها مرسوم نیست
بعد از توافق در مورد شیربها و مهریه و جهیزیه، آقایان خانواده داماد کله قندی را (که مادر داماد از قبل تهیه کرده و در پارچه ای پیچیده و به آقایان داده تا به خانه عروس خانم بیاورند) بیرون آورده و سر آن را میشکنند؛ جوانان هم تکه ای از این قند را بر میدارند به یمن خوشی و شیرینی این زندگی مشترک ولی هر جوانانی که بتواند قسمت نوک کله قند را بقاپد برای ایشان از طرف مادر عروس یک پیراهن هدیه داده می شود .پس با صلوات و شیرینی خوردن این مراسم به اتمام میرسد.

7-           بنداندازان
یکی دو روز مانده به مراسم عقد کنان زنان مراسم دیگری را بر پا میکنند .مراسمی که خواهر و مادر و چند تن از فامیل های درجه یک داماد همراه با هدایایی برای عروس خانم به علاوه شیرینی و میوه و یک آیینه و دو شمعدان با یک خانم ارایشگر به منزل عروس می رفتند؛ در گذشته این مراسم را ،مراسم بند اندازان میگفتند که در این مراسم همان آیینه ای را که خانواده داماد به عنوان آیینه بخت برای عروس می آوردند، مقابل صورت او قرار می دادند و آرایشگر زن روستاشروع به بند انداختن می کرد و تا کارش را شروع کند مادر عروس تحفه ای را به او پیشکش می کرد و زنان دیگر شروع به آواز خوانی و دست کوبی می کردند تا اولین بند ها که بر صورت عروس انداخته میشدهمراه با خوشی باشد.
زن آرایشگر معمولا در این مراسم (در طول انجام دادن کارش) یک کاسه چینی گود در کنارش میگذاشت و مادر داماد مقداری پول علاوه بر دستمزد اصلی اش در داخل ان میگذاشت . بدنبال این کار مادر داماد وبقیه خانم ها مثل عمه و خاله یا خواهر داماد در داخل کاسه مقداری پول به عنوان چشم روشنی به ارایشگر میدادند. ولی فعلا این مراسم وجود ندارد اعلان با آرایشگران هماهنگ می شوند و عروس را به آرایشگاه می برند .

8-           عقدکنان
مراسم عقد کنان در گذشته، بر خلاف امروز، بسیار ساده بر گزار می شد.
به این ترتیب که عروس و داماد به همراه چند نفر از خانواده هایشان به دفتر عاقد میرفتند و یا عاقد به منزل آنها می آمد و خطبه عقد را جاری میکرد.

9-           شیرنی خوران
همراه مراسم عروسی مراسم دیگری هم صورت میگیرد که مراسم شیرینی خوردن نام دارد؛ در این مراسم خانواده داماد برای عروس خانم و خانواده او چند قواره پارچه به عنوان خلعت می آورند.
سپس عمه ها، خاله ها و زن عمو ها؛ خلاصه خانواده داماد، هر کدام انگشتر، النگو و یا زیور الات دیگر به عروس خانم هدیه میدهند.

10-        دعوت میهمانان به عروسی  

معمولا مهمانان را به چند گروه تقسیم می نمودند . مثلا دعوت از ریش سفیدان روستا و کدخدای روستا , پدر داماد به همراه سورنا و دهل زنان به در خانه آنها می رفتند و هدیه ای مانند یک کله قند و یا یک نوشیدنی محلی را تقدیم آنها می نمود .و یک عده از خانواده ها را را مادر داماد و یک عده را برادر داماد به صورت شفاهی دعوت می کردند به طوریکه تمامی اهل روستا چه کوچک ویا بزرگ همه در عروسی شرکت می کردند که در حال حاضر این نوع دعوت تبدیل به کارت عروسی شده است که به افراد می فرستند

11-        شب حنا بندان عروس
مراسم شب حنا بندان در جای خود قابل توجه است.
در این مراسم معمولا عروس خانم یک لباس قرمز به تن میکند که قدما معتقدند سرخی این لباس نشانه محبت و عشق است.

پدر عروس در این شب ولیمه مهمانی به همه میدهد.

چند تن از خانم های خانواده داماد هم به این ولیمه دعوت میشوند. این خانم ها وسایلی هم از جمله کفش و لباس که خانواده داماد برای عروس خریده اند به همراه میاورند علاوه بر این وسایل در یک ظرف هم حنا ریخته وآن را تزیین کرده و با خود می آورند.
در این میان دو تن از دوستان صمیمی عروس که هنوز مجرد هستند در سمت چپ و راست عروس می ایستند تا داماد وارد شود.
وقتی داماد به نزد عروس می آید هر یک از این دختران شمع هایی را روشن کرده، به طرف عروس و داماد میگیرند تا آنها این شمع ها را خاموش کنند. البته نه با فوت کردن بلکه هر کدام با حبه قندی ،شمع طرف خود را خاموش میکنند؛ گفته شده که این شمع نشانه یک عمر زندگی است که به شیرینی قند به پایان می رسد.


بعد از خاموش کردن شمع یکی از خانم های خانواده داماد؛ معمولا خواهرش، نزد عروس می آید و دست راست عروس خانم را بالا میبرد و کمی حنا به دست راست او میمالد .سپس اسکناسی روی آن می گذارد این کار را نشانه رزق و روزی میدانند که تقدیم عروس میکنند.
سپس عروس حنای تزیین شده را به تمام خانم ها تعارف میکند و خانم ها انگشتان خود را با آن رنگین میکنند.
فردای بعد از حنا بندان گاو سر می برند و با آن غذایی محلی به نام اسکنه می پزند.

12-        شب حنا بندان داماد
مراسم حنا بندان داماد هم همزمان با مراسم حنا بندان عروس در خانه پدری داماد برگزار میشود.
در طول این مراسم دو تن از دوستان نزدیک داماد همه جا همراه او هستند .این دو نفر یکی ساقدوش(سمت راست) و یکی سولدوش(سمت چپ) نام دارد؛ یعنی یار دست چپی و یار دست راستی.که انتخاب این دو نفر خودش مراسم خاصی دارد
خانواده عروس برای ساقدوش و سولدوش، تحفه هایی هم به عنوان خلعت تقدیم آنها میکنند.
وظیفه اصلی این دو نفر مواظبت از داماد و وسایل او می باشد، چرا که با مزه ترین رسم شب حنا بندان داماد، دزدیدن داماد و یا وسایل اوست، که توسط جوانان صورت میگیرد.
اگر جوانان موفق به انجام این کار شوند برای پس گرفتن داماد یا وسایلش ،ساقدوش جریمه نقدی میشود.
در این شب چند تن از آقایان سینی های بزرگ ( خان یا خوون )تزیین شده ای (توسط خانواده عروس برای داماد و خانواده اش) را برسر می گیرند و با رقص و پای کوبی وارد خانه داماد می شوند؛ و آنقدر آنها را در سر می چرخانند تا هدیه ای را از مادر داماد گرفته و سینی ها را بر زمین بگذارند.
در داخل یکی از سینی ها، کت وشلوار داماد است که پوشاندن آن به عهده یکی از آقایان است که با اشعار سنتی این کار را انجام میدهد.

13-        روز عروسی
بالاخره بعد از مراسم شب حنا نوبت به روز عروسی میرسد. وقتی که سپیده سر زد چند نفر از جوانان و ساقدوش و سولدوش، داماد را به حمام میبرند؛ آنها بعد از حمام صبحانه مفصلی را مهمان داماد میشوند ولی هزینه بعهده ساقدوش و سولدوش می باشد . ومراسم تا عصر بزن وبکوب است و میهمانان نهار را نیز در منزل داماد صرف کرده و عصر همان روز همه باهم جهت بدرقه عروس و آوردن ایشان به خانه بخت بارقص سنتی محلی و پایکوبی به طرف خانه عروس رهسپار می گردند
عروس را نیزبا سرمه و لوازم آرایش مختلف که آرایش ساده نموده اند، به او لباس عروسی معمولا  سبز رنگ بود می پوشانند (فعلا تبدیل به لباس سفید شده است ) خانواده ایشان تحویل خانواده داماد می دهند که دست عروس را معمولا پدر داماد و دایی عروس میگیرند و به طرف خانه داماد حرکت می کنند
در این میان مادر عروس دو یا سه عدد چراغ نفتی زیبا را تزیین کرده و به خواهران داماد یا خانم های فامیل درجه یک او می دهد؛ این چراغ ها نشانه روشنی است که همراه عروس خانم وارد خانه داماد میشود.
علاوه بر این چراغها یک مرغ هم که پر هایش روبان های رنگی بسته شده،(توسط مادر عروس) بدست یکی از خانم های خانواده داماد داده می شود؛ این مرغ نشانه سر زندگی و آغاز زاد و ولد است، مادر عروس برای او آرزو می کند.
پدر عروس پیشانی او را بوسیده و او را از زیر قران رد کرده و او را راهی خانه بخت میکند.
هنگامی که عروس به خانه داماد میرسد داماد همراه ساقدوش وسولدوش به پشت بام رفته و از آنجا بر سر مهمان ها نقل و نبات و شکلات  ودو یا چند تا سیب سرخ نیز که به هریکی دندانی می زند و یا می بوسید و به طرف مردم پرتاب می کند، در این هنگام پسران جوان در صدد گرفتن این سیب هستند تا نشان دهند چست و چابکند...
... قدما معتقدند، جوانی که این سیب را بگیرد بعد از این عروسی، نوبت عروسی او شده و دوباره مراسمی نو از سر آغاز میشودوضمنا یکی از سیبها را نیز بوسیده ودر جیب خود می گذارد که شب حجله نصفش را خودش می خورد و نصف دیگر را به عروس می دهد .
در بعضی مواقع به طور نمایشی دو مرد از نزدیکان عروس و داماد جهت سرگرم نمودن مدعوین با هم کشتی می گرفتند

 

 آلات موسیقی عروسی : ساز - کمانچه -تار - دهل - سورنا - دایره و تنبک بودند 

 

 

جشن عروسی

 

 

 

 

 

 

 

 

 


  

 

 

شعر آذربایجان 

این شعر آذربایجان را مرحوم پدرم حاج آقا سیدعلی به من دادند واشاره نمودند که این شعر را افراد دمکرات آذربایجان در زمان غائله آذربایجان می خواندند 

داغلارین باشیندا سوری یایلار              گوگ چمن اوسته بیربیرسایلار

نی سسی هریانا شیرین یایلار                  چوبان چالار دیر جان آذربایجان

گورچین ،قمری، کهلیگ لره باق            اونلارا مهد اولوب هر گل هر بوداق

گوزل سسلریندن دوتولار  قولاق             دیر نغملرینده جان آذربایجان

باغبان ایک الرین چالب بیلینه                  اوز آخر بلینه آلب الینه

اخلردن سو آچار قزل گولینه                    فرحلنب دیر جان آذربایجان

بونلاری من گورب خیاله دولدیم                ال آتب بوداقدان بیر غنچه یولدیم

آند ایچیب اوگله عهده دار اولدیم            اولدی وار دوندی یوخ جان آذربایجانا

 

 

عؤمور کاروانی   

 

منه گئدر-گلمز یوللار آغلاسین 

قادیر آللاه کؤچور عؤمرون کاروانی 

سوناسیز بوش قالان گؤللر آغلاسین 

بولبول اوچور ویران قالیر گولشنی 

اؤرک دولو بوللو کدر پاس منه 

قلم غریب لیگی یازیب خاص منه 

شاققیلداییب آخان سئللر آغلاسین 

گؤیده کی بولودلار توتسون یاس منه 

سؤزلریم دیللرده ائدیر بحثیمی 

اجل بوغازیمدا کسیر سسیمی

قبریم اوسته اسن یئللر آغلاسین

دوست کویوندان گلن صاباح نسیمی

حق دئمیشم اینجی ییللر دیلیمدن

دده کاتیب گیلئی لییم ائلیمدن

قوی منه بیگانه ائللر آغلاسین

انتظاریم یوخدور اؤز فامیلیمدن

 

شعرتورک دانیشان 

باهار چاغی  یوردوم آذربایجاندا

یاغمور یاغیب آخان سئللره سلام

یاشیل یایلالاردا،یاشیل باغلاردا

الوان غونچه لره،گوللره سلام

یاشاسین یوردومون تورک آشیقلاری

تورکی شاعیرلری تورک آشیقلاری

تویلاردا،بایرامدا تورک آشیقلاری

سسینه،سازینا ،تئللره سلام

ایفتخار ائیلیرم بویوک تورانا

دوغما وطنیمه آذربایجانا

تورک اوغلویام هر واخت مرد-مردانا

او تورکی دانیشان دیللره سلام

دده کاتیب شاعر توانمند آذربایجان

 

 

 



خان ننه از استاد شهریار

خان ننه ، هایاندا قالدین

بئله باشیوا دولانیم

نئجه من سنی ایتیردیم  !

دا سنین تایین تاپیلماز

سن اؤلن گون ، عمه گلدی

منی گه تدی آیری کنده

من اوشاق ، نه آنلایایدیم ؟

باشیمی قاتیب اوشاقلار

نئچه گون من اوردا قالدیم

قاییدیب گلنده ، باخدیم

یئریوی ییغیشدیریبلار

نه اؤزون ، و نه یئرین وار

« هانی خان ننه م ؟ » سوروشدوم

دئدیلر کی : خان ننه نی

آپاریبلا کربلایه

کی شفاسین اوردان آلسین

سفری اوزون سفردیر

بیرایکی ایل چکر گلینجه

نئجه آغلارام یانیخلی

نئچه گون ائله چیغیردیم

کی سه سیم ، سینم توتولدو

او ، من اولماسام یانیندا

گله خان ننه سفردن

ته له سیک روانلاماقدا

اوخویوب قرآنی چیخدیم

کی یازیم سنه : گل ایندی

داها چیخمیشام قرآنی

منه سوقت آل گلنده

آما هر کاغاذ یازاندا

آقامین گؤزو دولاردی

سنده کی گلیب چیخمادین

نئچه ایل بو اینتظارلا

گونی ، هفته نی سایاردیم

تا یاواش – یاواش گؤز آچدیم

آنلادیم کی ، سن اؤلوبسن !

بیله بیلمییه هنوزدا

اوره گیمده بیر ایتیک وار

گؤزوم آختارار همیشه

نه یاماندی بو ایتیکلر

 

 

 


  

 ماه رمضان در روستای بالانج

/سحرگاه و آیین «اوباش دان»، افطاری ،نذری ، عرفه ، عید فطر/

ماه رمضان

 ماه رمضان در باور مردم بالانج از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و با آداب و سنن زیادی از جمله، دستگیری از مستمندان، اوباش دان، رسم فراموش شده کیسه دوزی برای لعن ابن ملجم و... همراه است.

در اعتقاد مردم بالانج ، در این ماه طبق دستور خدواند، روزه بر همه مسلمانان واجب بوده و در کتاب آسمانی قرآن از رمضان به عنوان ماهی که هر روز آن برابر با هزار روز بوده و به مبارکی آن نیز قرآن در آن ماه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، یاد شده ‌است.

مردم این دیار با آیینی تحت آیین "قابخالما" یعنی با روزه داری سه روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز ماه میهمانی خداوند می روند، نگاه کردن به‌ آیینه و آب یا به روی کودکان و حتی انگشتری طلا یا عقیق  ،فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) ، بعد از رویت هلال ماه نو هنوز هم به عنوان یک رسم در بین مردم روستا مرسوم است  . مردم روستا برای دیدن هلال ماه معمولا به پشت بامها و یا به محل مرتفع روستا که به قالا مشهور است می ایستند تا هلال ماه راببینند .

این عادت بر این اعتقاد مبتنی است که باید دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و ازناپاکی‌ها صیقل یابد وهمچنین مایه سلامت و برکت است.

هر چند این رسم طی سالیان اخیر به دلیل توسعه رسانه های گروهی، موضوعیت خود را از دست داده اما هنوز که هنوز است بسیاری از اهالی روستا به این کار مبادرت می کنند.

رسم ویژه سحری خوردن یا "اوباش دان" در روستای بالانج

اما سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در روستا آدابی دارد.

هنوز هم که هنوز است روستائیان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانه و یا درب منزل شان از خواب بیدار می شوند. یاموذن روستا، با صدای نافذ و گیرایی، وقت سحر را بر پشت بام های منازل یا مسجد روستا با دعایی که در محل به آن "مناجات" می‌ گوییم ، اعلام مینماید. ( یاد مرحوم مشهدی خلیل و مرحوم خلجی گرامی باد ) معمولا مناجات مرحوم خلجی زبان زد روستائیان بود )

در بین عامه مردم، زمان سحری خوردن به "اوباش دان" مشهور است و وقت آن نیز یک ساعت مانده به اذان صبح است.

همچنین در گذشته‌های نه چندان دور در مردم روستا وقت سحر و اذان صبح را از روی حرکت ستاره‌ ای که اصطلاحا به آن" دان الدوزو" می‌گفتند تعیین می ‌شد.

افطاری دادن به مستمندان رسم ماندگار مردم روستا در ماه رمضان

ماه رمضان در بین مردم روستا، هنوز هم ماه احسان، اطعام و تجدید دوستی‌هاست و اکثر خانواده‌ها، سعی می‌کنند حداقل برای یکبار در طول این ماه برای افراد فامیل و نزدیکان، افطاری بدهند.

آنچه که در اولین گام در آستانه رمضان و یا در روزهای روزه در بین مردم روستا می توان مشاهده کرد رفتار میهمان نوازی و دعوت نزدیکان به افطار است.

افطار دادن به اندازه ای در بین مردم روستا وبین خانواده ها جایگاه دارد که هر یک سعی می کنند در این امر بر دیگری پیشی گیرند.

دادن افطاری‌های جمعی، برای مستمندان، هنوز هم، در سطح روستا در شب های ماه رمضان مرسوم است.

افطاردهی در بین مردم روستا از هفته دوم ماه رمضان مرسوم است و معمولا فقرا را به مراسم افطاری دعوت می‌کنند و البته از افراد فامیل نیز وعده گرفته می‌شود.

اما آنچه که اغلب بر سر سفره افطاری روستائیان دیده می شود از نان های روغنی و لواش ، فطیر (علچوره )گرفته تا سوپ و خرماهای تزئین شده با گردو، پودر گردو، پنیر، سبزی و سالاد، ماست، کره  ، دوشاب ،مربای (سیب-هلو- زردآلو-آلبالو –هیوا- انجیر..)، شیر برنج و فرنی و آش های محلی (آش رشته –آش دوغ- آش ماست ) وآب ،دوغ محلی ،شربت بیدمشک است.

مراسم احیا ئ شب قدر

طلب عفو بخشش مردم روستا از خداوند متعال در شب های قدر

اما شب‌های احیا در روستا از جایگاه ویژه ای برخوردار است مسجد همه از خیل مشتاقان وصال دوست و خریداران معرفت و تشنگان محبت و رحمت دوست روستا آکنده و لبریز می شود.

"سبحانک یا لا اله الا انت، الغوث الغوث خلصنا من النار یارب" و این آوای سوزناک در شب های قدر (19 ، 21و23 رمضان) از دل سینه های مالامال از امید رحمت و مغفرت پروردگار جاری می شود.

در این روزها و شب ها، محبت، مهربانی، احسان و نیکوکاری مردم و خانواده های آنان به اوج خود می رسد و خوشحال و با نشاط از آن جهت که رمضان این ماه پرفیض و برکت را دریافته اند و به این توفیق بزرگ نائل شده اند و مغموم از آن جهت که این ماه دوست داشتنی در حال خداحافظی از آنهاست.

کودکان و نوجوانان نیز از این آداب و رسوم سنتی و معنوی سهمی برای خود دارند آنها پا به پای بزرگان و والدین خود سحری می خورند و چون ظهر شرعی فرا می رسد افطار زود هنگام می کنند.

نماز عید فطر

رسم فراموش شده کیسه دوزی برای "لعن برابن ملجم مرادی"

رسم کیسه‌ دوزی 27 ماه رمضان که هنوز در برخی خانواده های این روستا زنده است، معروف است که روز 27 ماه رمضان شب قصاص ابن ملجم است.

در این روز زنان برخی خانواده های روستا کیسه‌ای می‌دوزند که به کیسه "لعن ابن ملجم" یا کیسه "مراد" معروف است. ووقتی کیسه را دوختند از یکی افراد مومن ویا ازسید روستا سکه را به عنوان متبرک می گیرند و به داخل کیسه می اندازند و به عنوان کیسه دبیی مشهور است که مایه خیر و برکت می باشد

روز آخر ماه رمضان درروستا به "عرفه" مشهور است روز زیارت اهل قبور و تهیه لوازم عید فطر است.

مردم روستا در روز عرفه به ‌طور دسته جمعی به زیارت اهل قبور می‌روند و حلوا و خرما یا نقلی را که با خود برده‌اند را خیرات می‌کنند معمولا حلوا را در منزل از آرد و روغن حیوانی درست می کنند.

در روز عرفه سرپرست خانواده با محاسبه میزان فطریه افراد آن را از قوت سالانه یا از پول توی جیب جدا کرده و در محل خاصی قرار می‌دهد،

در روز پایانی ماه رمضان مردم روستا به پشت بامها و یا در جای بلند مشهور به قالا می ایستند تا هلال ماه شوال  که به بام باختر آسمان نقش می بندد ببینند . و فردایش عید فطر است و نماز عید فطر را بعد نماز صبح موقع طلوع آفتاب در مسجد به جا می آورند و به شکرانه توفیق یک ماه روزه داری و منزلت در جوار محبت پروردگار را جشن و سرور و شادمانی خانواده ها را در بر می گیرد و خانواده ها به جهت تبریک به منزل بزرگان خانواده های و یا ریش سفیدان روستا می روند و ضمنا اهالی فرارسیدن عید فطر را به همدیگر تبریک می گویند.


  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین کلید زبان عربی ادا ی صحیح  کلمات است.

در قرآن صراحتاً تاکید شده است که این کلام الهی را به ترتیل  قرائت کنید.

ترتیل عبارت است از : تلاوت حروف و کلمات  قرآن به صورت (صحیح) و (شمرده) و همراه با (تدبر) در معانی آیات آن

ترتیل از لحاظ سرعت به دسته های زیر  قابل قسم است :

الف ) تحقیق (خواندن با سرعت  کم و دقت زیاد)

ب ) تدویر  (خواندن  با سرعت متوسط)

ج)  تدحیر (تلاوت با سرعت زیاد)

حال به تلفظ  ده حرفی  می پردازیم که از لحاظ تلفظ با کلمات فارسی متفاوت است :

این حروف عبارت اند  از : « ث – ح – ذ – ص – ض- ط – ظ – ع –غ –و»

حرف «ث» :

این حرف را  باید  با اصطلاح (نوک زبانی) و نازک و کم حجم تلفظ کرد.

یعنی در حالی که نوک زبان با دندانهای جلو در آرواره ی بالا تماس دارد ، هوا را به بیرون دمید (فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد).

حرف «ث» بدون اینکه صدا ی سوت شنیده شود تلفظ میگردد.

حرف «ح»:

حرف حاء با گرفتگی خاصی در حلق تلفظ می شود مانند کسی که بخواهد تخمه ای را که در حلق گیر کرده ، با فشار هوا خارج کند.

حرف «ذ» :

حرف ذال همانند ثاء از نوک زبان و دندان های بالا و با صدای نازک و کم حجم تلفظ میگردد. (دقت کنید که فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد.)

حرف «ص» :

همانند سین تلفظ میشود ؛ فقط به همراه  آن صدا پر حجم و درشت میگردد. (تاکید می شود که هنگام تلفظ این حرف نبا ید صدای سوت شدید شنیده شود)

حرف «ض» :

این حرف از تماس کنا ره ی زبان با دندانهای آسیای بالا (از هر طرفی که مقدور باشد) با صدای پر حجم و درشت تلفظ میشود.

حرف «ط» :

این حرف مانند «ت» تلفظ میشئد با این تفاوت که  صدا ی آن درشت و پر حجم می باشد. این حرف قوی ترین حرف زبان عربی است.

حرف «ظ» :

این حرف دقیقا مثل حرف «ذال» تلفظ میشود با این تفا وت که  صدا در تلفظ این حرف درشت و پر حجم میگردد . باید دقت کرد که هوا با فشار زیاد در مخرج دمیده نشود.

حرف «ع» :

این حرف از میان حلق و به صورت  نرم ادا می شود و گویی صدا کش می آید. دقت کنید که مفخم و پر حجم ادا نشود.

حرف  «غ» :

این حرف از همان محل تلفظ حرف «خ» یعنی از ناحیه ی حلق تلفظ شده ولی صدا ی آن نرم و کشیده و دنباله دار است  و حالت خراش و خشونت حرف «خ» را ندارد.

حرف «و» :

در ادای آن باید لب ها به حالت غنچه درآورده  و  صدا ی «و» از میان دو لب خارج شود . مانند حرف w در انگلیسی.

 

 

جلسه اول:

قرآن کریم به زبان عربی می باشد، لذا برای خواندن آن باید با الفبای زبان عربی آشنا باشیم.

حروف الفبای عربی:

همانطور که می دانید تعداد حروف الفبای فارسی 32 حرف است؛ ولی تعداد حروف الفبای عربی 28 حرف است. زیرا چهار حرف ( پ - چ - ژ - گ ) در زبان عربی وجود ندارد.

به حروف الفبای عربی که در شکل زیر نمایش داده شده دقّت کنید:

حروف الفبا

هر یک از این حروف الفبا دارای یک اسم است که لازم است شما آن را بدانید زیرا در روخوانی حروف مقطّعه در قرآن کریم، دانستن اسم این حروف به شما کمک می کند که قرائت صحیحی داشته باشید.

اسامی حروف الفباء :

ا     -->  الف        ،  ب    -->  باء        ،   ت    -->  تاء

ث    -->  ثاء         ،  ج     --> جیم       ،   ح    -->  حاء

خ     -->  خاء        ،  د     --> دال        ،   ذ    -->  ذال

ر     -->  راء         ،  ز     --> زاء          ،   س -->  سین

ش  -->  شین      ،  ص  --> صاد        ،   ض  -->  ضاد

ط    -->  طاء        ،  ظ    --> ظاء         ،   ع    -->  عین

غ    -->  غین       ،   ف   --> فاء          ،   ق   -->  قاف

ک   -->  کاف       ،   ل    --> لام          ،   م   -->  میم

ن   -->  نون        ،   و     --> واو          ،   ه   -->  هاء

ی  -->  یاء

 

نکته:

1. اسامی حروفی مانند : ب، ت، ث،... باء تاء ثاء .... نوشته می شود ولی همزه ی آخر آنها در قرائت خوانده نمی شود و می خوانیم با تا ثا ...

2. شکل نوشتاری دو حرف « ت » و «  ک » در زبان عربی با زبان فارسی متفاوت است.

حرف « ت » در زبان عربی، علاوه بر شکل « ت تـ »، به صورت « ة » و « ـة » نیز نوشته می شود.

همچنین حرف « ک » در زبان عربی، به شکل « لــ » و « ک » نیز نوشته می شود.

3. حرف « ا » در برخی موارد، به  این شکل « ء » نیز نوشته می شود که همزه نامیده می شود. در واقع ( ا = ء )

جلسه دوم: حرکات کوتاه

 

صداهای کوتاه شامل سه صدای فتحه، کسره و ضمّه است.

فتحه:

علامت فتحه، بالای حرف قرار می گیرد، و به همراه حرف با یک ضرب خوانده می شود.

در زبان فارسی به فتحه، « زَبَر » می گویند.

به حرفی که علامت ــَـ دارد، مفتوح می گویند.

اکنون حروف الفبا را با علامت فتحه بخوانید:

 

تمرین:

متن زیر را بخوانید و تکرار کنید.

 

کسره:

علامت کسره زیر حرف قرار می گیرد، و به همراه حرف با یک ضرب خوانده می شود.

به حرفی که علامت ــِـ دارد، مکسور می گویند.

در زبان فارسی به کسره ، « زیر » می گویند.

نکته: صدای کسره ــِـ در فارسی ( ئِه )، و در زبان عربی ( ئِی ) می باشد. پس به جای تلفظ حروف به صورت اِ بـِ تـِ ثـِ .... آنها را إی بی تی ثی .... بخوانید.

اکنون حروف الفبا را با علامت کسره بخوانید:

 

تمرین:

متن زیر را بخوانید و تکرار کنید.

 

ضمّه :

علامت ضمّه بالای حرف قرار می گیرد، و به همراه حرف و با یک ضرب خوانده می شود.

به حرفی که ضمّه دارد، مضموم می گویند.

در زبان فارسی به ضمّه «پیش» می گویند.

نکته: صدای ضمّه ــُـ در زبان فارسی، ( اُ ) می باشد و در زبان عربی ( او ) می باشید. پس به جای تلفّظ حروف به صورت اُ بـُ تـُ ثـُ ... آنها را او - بو - تو - ثو ... بخوانید.

اکنون حروف الفبا را با علامت کسره بخوانید:

 

تمرین:

متن زیر را بخوانید و تکرار کنید.

 

تمرین درس حرکات کوتاه:

کلمات زیر را بخوانید و تکرار کنید.

"پایان جلسه ی دوم"

صداهای کشیده

 

الف مدّی یا فتحه کشیده:

به صورت فتحه کشیده، یعنی با دو ضرب خوانده می شود.

 

تمرین:

کلمات زیر با بخوانید.

 

یاء مدّی یا کسره کشیده:

به صورت کسره کشیده یعنی با دو ضرب خوانده می شود.

 

تمرین:

کلمات زیر را بخوانید.

 

واو مدّی یا ضمّه کشیده:

به صورت ضمّه کشیده یعنی با دو ضرب خوانده می شود.

تمرین:

کلمات زیر را بخوانید.

 

تمرین جلسه سوم:

کلمات زیر را بخوانید.

           پایان جلسه سوم

 

 

 

علامت سکون، صدا ندارد و هر گاه روی حرفی قرار گیرد، آن حرف ساکن می شود.

حرف ساکن به کمک حرف متحرّک ماقبل خود خوانده می شود.

اکنون حروف ساکن در تصویر زیر را، به کمک حروف متحرّک ماقبل آن بخوانید.

 

تمرین: کلمات زیر را بخوانید.

                             پایان جلسه چهارم

 

 


  

  • آتدان اوجا ایت‌دن آلچاق. «یهر».
  • آزان چکر ناماز قیلماز, آرواد آلار کبین سالماز. «بئچه».
  • آسدی درگاه ایچمه‌لی, اوسدو گؤی اوت بیچمه‌لی. «قویون».
  • آلچاق دامنان قار یاغار. «قلبیر», «الک».
  • آلچاق قویودان سو شاققیلدار. «قالیان».
  • آللاه‌دان آشاغی, پیغمبردن اوجا. «عمامه».
  • اوبادا فرمان. «خوروز».
  • کندده سولیمان. «کوپک».
  • او تای قایا, بو تای قایا, اورتاسیندا شیرین پایا. «گؤز».

 

 

  • اورتاسی جهنم, دؤره‌سی دریا. «سماو‌ر».
  • اوزو توکلو, اوندان اولان توک سوز, اوندان اولان توکلو. «تویوق».
  • اوستو اوددو پاریلدار, آلتی سودو خاریلدار. «قالیان».
  • اول‌کی مخمل ساتان, ایکینجی پامبیق ساتان, اوچونجو آغاج ساتان. «اییده».
  • اون آیاغی‌وار, اوچ باشی آغاجدان دایاغی وار. «خیش».
  • بیرقیچی اوسته دولانیر.«قاپی».
  • دؤرد دؤوروش بیر قویویا داش آتار. «سوتون ساغیلماسی».
  • اویان دووار, بویان دووار, اورتاسیندا مییان دووار. «بورون».
  • ایکی داغ‌دیر, آراسی دولو ساری‌ مایا. «یومورتا».
  • ایکی داغین آراسیندا بیر یاش ات. «دیل».
  • ایلیم ایلیم دویمه‌سی, ایلیم ختیم دویمه‌سی, اونو تاپمایان یئددی ایلین خسته‌سی. «اوزه‌رریک»
  • بابام بیر کیلیم آلیب, قاتلاماق اولماز. «گؤی»
  • بیر جوت باشماق آلیب جوتلمک اولماز. «اولدوز».
  • بابامین بیر ایپی وار, آلابولادیر. «گئجه گوندوز».
  • بابامین بیر سورو آغ قوزوسو وار. «دیش».
  • بابامین بیر شالی وار نه‌قده‌ر ساریسام قوتارمیر. «یول».
  • بالالارین ییغار باشینا آغلار (سیزیلدار). «سماو‌ر».
  • بالدان شیرین بالتادان آغیر. «یوخو».
  • بو بئله هوت داشی (ال ایله اندازه‌سین گؤستریرلر) یاندیریر داغی- داشی. «ایستی‌اوت».
  • بوردان بیر ماما چیخدی, ال قویدو داما چیخدی. «پیشیک».
  • بیر اوزون قیزیم وار. گئجه‌ ده گئده‌ر گوندوز ده. «چایین سویو».
  • بیر اوزانیر, اوچ قاتلانیر. «بافا, یونجانین بافاسی».
  • بیر ایپیم وار ایکی قاتی قویویا چاتـیر, تک قاتی چاتمیر. «ناماز قیلانین اییلیب دورماسی».
  • بیر دامیم وار, تک دیره‌یی وار. «گؤبه‌لک».
  • بیر دامیم وار یولو یوخ, کؤینگیم وار قولو یوخ. «قبیر» «کفن».
  • بیر شئی واردی یئمیشدیم, یئمه‌سئیدیم اولموشدوم, ایندی اولسا یئمه‌رم, یئمه‌سم‌ده اؤلمه‌ر‌م. «آنانین سوتو».
  • بیر شئییم وار باشی جهنم, اورتاسی مئشه, آلتی دریا. «قالیان».
  • بیر شئییم وار یئریینده بیر قیچی وار اوتوراندا اوچ قیچی. «فورغون».
  • بیرکم آشیغیم وار, ایچینده بیر ساققا (آشیغین بویوگو). «اولدوزلار ایله آی».
  • بیرکم آشیغیم وار گئجه سپیب, گوندوز ییغیرام. «اولدوز».
  • بیر کؤینک وار گئتسم بازارا آلمارام, آلسام گئیمه‌ر‌م. گئیسم‌ده گؤرمه‌ر‌م. «کفن».
  • بیز بیر دسته قیز ایدیک, بیزی ازدیلر, ایپه دوزدولر. «اریشته».
  • بیزیم ائوده اوسوب یاتـیب, قولاقلارین قیسیب یاتـیب, بیر داش ووردوم اویانمادی, ائله‌ بیلدیم کوسوب یاتـیب. «موتال».
  • بیزیم حیط‌ده قویو وار, قویونون سویو وار, سویونون ایلانی‌ وار, ایلانین گؤزو وار. « پی‌سوز چیراق ».
  • پالتارین چیخارداندا آدام آغلار. «سوغان».
  • تاپ تاپماجا, قاب آلتداجا. «کوفته».
  • چکدیکجه‌ گوده‌لر. «سیگار».
  • حاجی‌لار حاجا گئده‌ر, عهد ائله ییب گئجه گئده‌ر, بیر یومورتانین ایچینده قیرخ دنه جوجه گئده‌ر. «نار».
  • داغا داشا وورارام سینماز, سویا وورارام سینار. «کاغاذ».
  • داغدا تاپپیلدار. «تئشه».
  • چایدا چاپپیلدار. «بالیق».
  • داغ‌دان گلر داغ کیمی, باغیرار اولاق کیمی. «سئل».
  • داغ‌دان گلر داغ کیمی, قول‌لاری بوداق کیمی, اییلر سو ایچمه‌یه, آنقیرار اولاغ کیمی. «نئهره».
  • دام اوسته دایلاق اوینار. «دولو».
  • دام اوسته ساری یایلیق. «بورانی».
  • دولوسو ایله بوشو, بیر وزن‌ده‌دیر. «ناوار- لئنتا».
  • زر زره یاپیشیق,زر دووارا یاپیشیق, زر خانیم گلمه‌سه, زر دوواردان آچیلماز. «کیلید و قیفیل».
  • ساری‌دی سامان دئییل, یازی‌لی‌دی قران دئییل. «قیزیل».
  • ساققالی اتدن, بورنو سوموکدن, گلیردی بنددن, های وئردی کنددن. «بئچه».
  • ساندیغیم وار آغزی جفردار, آغزین آچاندا دونیادان خبردار. «گون».
  • سیلدیم سوپوردوم حاجی لئیلک گلدی اوتوردو. «جهره».
  • شهری قیرمیزی, مردومو قارا. «قارپیز».
  • قاپی دالیندا گیزگلی (ساچلی) قیز. «سوپورگه».
  • قارا سیغیر گئده‌ر قالماز, آغ سیغیر یاتار دورماز. «گئجه گوندوز».
  • قوجا بابام دامدادیر, ساققالی ائیواندادیر. «چیراغین ایشیغی».
  • قوجا کیشی داغ‌دان شله ائندیره‌ر. «اوزقیرخان ماشین».
  • قویروغوندان توتارام قان قوسار. «چای‌نیک».
  • قویروغوندان توتمایـینجاق ائوه‌گیرمز. «قاشیق».
  • قیرمیزی اؤکوز یاتار دورماز, گؤی اؤکوز گئده‌ر گلمز. «اود» ایله «توستو».
  • کئچه‌دن کومبز, قاپوسو یوخدور. «قارپیز».
  • کهر کهر کهر آت, بئلی چؤکوک کهر آت, نه مئیداندا توتولور نه بازاردا ساتـیلیر. «پشه».
  • گئده‌ر بوتون یئری گزر, گلر آغزی آچیق یاتار. «باشماق».
  • گوده قیلینجیم, دووارا کئچیم. «ایینه».
  • گویدن گلیب لام ونان (ل, ن), بیر دسمال بادامینان, نه آغزی وار نه گؤزو, دانیشار آدامینان. «قران».
  • گوی‌دن یئره ساللانیر, اوشاغا وئردین آللانیر. «آلما».
  • ننه وینکی یاپیشیق, ده‌ده‌ وینکی بیر قاریش. «ناماز قیلان‌دا قیچ لارین حالتی».
  • نه یئرده‌دی نه گؤی‌ده, حالقا ووروب بیر یئرده. «دامین اوست باجاسی».
  • نه یئرده‌دی نه گؤی‌ده,ظولم جهان ایچینده. «باجا».
  • هاپ هاپی, کرکی ساپی, بیر بوداغین بئش یارپاغی. «بارماقلار».
  • هامی‌‌نی بزه‌ر, اوزو لوت گزه‌ر. «ایینه».
  • هانسی قوربانی اولدوغوم‌دی, توکو ایچینده‌دی. «موتال».
  • هانسی میوه‌دی‌کی کال ایکن شیرین‌دی, یئتیشدی آجی‌ اولار. «پوسته».
  • هرنه‌یی چکسن قیریلار, بونو چکدیکجه اوزانار. «سؤز».
  • همدان اوزاخ کردیسه یوخون .
  • هور‌ر, هور‌ر, بورنو شیشر. «جهره».
  • هینی هینیجه, کورسو بویداجا, دوه‌دن اوجا. «کجاوه».
  • یئر آلتیندا آینا گئده‌ر. «گافایین» (گاو آهن).
  • یئر آلتیندا اوخلوو گئده‌ر. «ایلان».
  • یئر آلتیندا توکلو موتال. «سیچان».
  • یئر آلتیندا قانلی کاسا. «چغندر».
  • یوخاری گئتسه آشاغی گلمز. «یاش»
  • یوک اوستونده پارا فتیر. «آی».
  • یونتالدیقجا ایشگه‌لر: «قویو».

توپلایان: فریدون محمدی


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ