سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 59356
کل یادداشتها ها : 21
خبر مایه


 

کوههای اطراف روستای بالانج:

کوه

در اطراف روستای بالانج کوههای سرسبز وبا قامت استواری که از دیرباز نماد سلحشوری سرداران و سربازان آذربایجان و مردمان غیور محال باراندوزچای در دفاع از این مرز وبوم بودند را می توان مشاهده نمود . این کوه ها عبارتند از  :

1- کوه ماه داغی   2- کوه جوم جوم   3- کوه دوم دوم ( کوه کهنه شهر) 4- کوه علی بولاغی     5- کوه گوی امام 

در خصوص اهمیت و سوقولجیشی این کوه ها توسط نویسندگان محترم کتابهای زیادی  تدوین شده است

قله بلند

قلعه دم دم «Düm Düm  » نماد شجاعت سرداران آذربایجان0

دردوکیلومتری جنوب غربی بالانج (محال باراندوز چای جنوبی)  قلعه ای بزرگ و تاریخی قرار دارد که از دیرباز نماد سلحشوری سرداران و سربازان آذربایجان در دفاع از مرز و بوم می باشد. کوه دوم دوم (dümdüm  ) که در حد فاصل روستاهای زورگاوا «بزرگ آباد با اکثریت ترکان شیعی مذهب و روستای تومتر وکوکیا با اکثریت ترکان سنی مذهب می باشد به مانند دژی بزرگ بر روی تپه سنگی در مقابل کوه مرتفع جوم جوم (cümcüm  ) برافراشته شده، کوه زیبا و استواری که به مانند ماه داغی، نگاه هر رهگذری را در دشت باراندوز  جنوبی به خود جلب می کند.

باغهای سیب و رودخانه خروشان باراندوز چای و بالانج چای نیز بر پهنای این دشت زیبا خود نمایی می کند.  این زیبایی های بکر و تاریخ دیرین این خطه سرسبز از آذربایجان همه را بر این می دارد که در ایام سال بخصوص در فصل بهاراز نزدیک قلعه باستانی دوم دوم وقله جوم جوم و کوه ماه داغی را از نزدیک مشاهده نمایند  

 از طریق  جاده خاکی کنارروستای فولادلوو ضمنا کنار  چشمه علی بولاغی دو مسیر میان بری است که ما را به دامنه کوه جوم جوم و قلعه دم دم) Düm Düm (می رساند.

 

کوه

دوم دوم (düm düm  ) در زمان سلطنت قیزیلباشان صفوی (سلطان محمد بن طهماسب و شاه عباس کبیر) نیز بواسطه جنگهای صفویه و عثما نی خبرساز می شود. اسکندر بیگ تورکمان که از نزدیک شاهد این حوادث بوده ودر کتاب عالم آرای عباسی به تفصیل به این حادثه اشاره می کند.  در این دوره و در پی لشکرکشی های عثمانی به آذربایجان امیربیگ چولاق (قزل قول )  از عشایر کرد منطقه صومای برادوست که طبق نوشته اسکندربیگ در آغاز زندگی مردی ناشناخته و کم اهمیت بود بواسطه خیانت به شاه عباس اول از طرف دولت عثمانی به عنوان حاکم منطقه مرزی ترگورـ مرگور، ایل شکاک و قلعه دوم دوم گمارده می شود.

امیربیگ چولاق (قزل قول ) قبل از این و در زمان سلطان محمد بن شاه طهماسب در جنگ با محمد بیگ از حکام عثمانی یک دستش را به ضرب شمشیر عسگرها از دست داده بود و از آن زمان به بعد به امیرچولاق (قزل قول ) معروف شده بود.

چولاق بیگ (قزل قول )  با وجود اینکه به شاه عباس اول خیانت کرده بود، در جریان لشکرکشی شاه به قصد استرداد و تسخیر ایروان و نخجوان در چمن سلماس به دست بوسی شاه عباس رفته و اظهار ندامت می کند که مورد قبول واقع می شود و شاه عباس ضمن اعطای لقب خانی به وی دستور می دهد که صنعتگران و زرگران ماهر بازویی از طلای احمر و جواهر نشان درست کرده و به بازوی وی بستند.

امیر چولاق (قزل قول ) هر چند مدت کوتاهی در امر حکومت کوشا و مطیع بود، ولی در اندک زمانی دوباره بنای یاغیگری می گذارد و حتی به فکر تحکیم بنای قلعه دوم دوم بواسطه کمک های دولتی و سرباز گیری از عشایر سرحدات و هم پیمانی با خان ابدال یاغی میافتد، که شاه عباس در سفر اردبیل از موضوع آگاه و اعتمادالدوله «حاتم بیگ اردوبادی» را مامور کرد که با امیر چولاق صحبت کرده و او را از عواقب کارش آگاه سازد و در صورت ادامه نافرمانی فتنه و شرارت او را فرو نشاند که در نهایت اینگونه نیز می شود و اردوی قیزیل باشان به فرماندهی حاتم بیگ اردوبادی به فتنه امیر چولاق پایان داد و خود وی و همدستانش نیز در این جنگ کشته شدند.

اسکندربیگ تورکمان در کتاب خود می نویسد: حکومت، قلعه دوم دوم را به قابان خان تفویض کرده وقوع این وقایع مطابق ایت ایل ترکی 1018 هجری قمری بود.

بعد از قلع و قتل امیر بیگ چولاق (قزل قول ) ، قلعه دوم دوم که از نظر اهمیت استراتژیکی فوق العاده مهم شده بود به عهده قابان خان واگذار شد. قابان خان در طی مدت شش سال با قدرت کامل حکومت کرده و خرابیهای قلعه را مرمت می کند. اما از اقبال بد وی چند روزی که  به شکار رفته بود. الغ بیگ نامی از افراد امیر چولاق (قزل قول )  به واسطه خبر یکی از زنان امیر چولاق که به طور پنهانی در طی این سالها در قلعه اقامت داشت، با چند تن از افراد کوهی و زبده خود با تعبیه سوراخی وارد قلعه شده و چند نفر از محافظان را که در خواب غفلت بوده کشته و نقاره شادمانی را به شدت به صدا در می آورند. دیگر محافظان نیز به گمان اینکه قلعه تصرف شده است دست از سلاح برداشته و از قلعه فرار می کنند بدین  سان قلعه مدت کوتاهی به دست الغ بیگ میافتد.

به هر حال قابانخان در شکارگاه از ماجرا مطلع گردیده و از پیربوداق خان امیرالامرا «تبریز» و آقا سلطان مقدم حاکم مراغه و دیگران یاری خواسته و قلعه را در کوتاه ترین زمان ممکن محاصره می کنند. اما قبل از آنکه جنگی آغاز گردد الغ بیگ بواسطه آتش سوزی در انبار باروت قلعه نصف صورت و بعضی از اعضایش می سوزد. طبق نوشته میرزا رشید ادیب الشعرا در صفحه 35 تاریخ افشار: اکراد در دل شب بسیار تاریک الغ بیگ را بر یابوئی بسته علی الغفله از دروازه بیرون شده از بیراهه راه فرار پیش گرفتند.

به سبب این غفلت قابانخان از حکومت عزل و آقا سلطان مقدم را حاکم می کنند که وی نیز تفنگچیان زیادی را در قلعه دم دم  گذاشته و خود توپراق قلعه اورمیه را مقعر حکومت خود قرار داده و بر شهر فرمانروایی کرد.


کوه

 

 

قلعه دوم دوم بار دیگر و برای آخرین بار در زمان کلبعلی خان افشار «ایپ قیران» حادثه ساز می شود که با تدبیر و شجاعت کلبعلی خان و برادرش گنجعلی خان دیگر مجالی برای یاغیگری فرصت طلبان باقی نمی ماند.

نویسنده تاریخ افشار در اثر گرانمایه خود با ذکر شجاعت های سردار افشار می نویسد:«ت ـ افشار، ص 57» در ایام حکمرانی او «کلبعلی خان ایپ قیران» در اورمی اشرار چنان گوشمالی بلیغ خوردند که روسای عشایر از دهنه ی حکاری تا حدود لایجان قدرت جنبشی نداشته و فی الحقیقه حرکات مذبوحانه می کردند و بعضی در گرمسیرات پراکنده بودند.

شجاعت های سردار افشار لرزه بر اندام هر دشمنی میانداخت، پس از شکست محاصره بغداد که بدست کلبعلی خان اتفاق افتاد، شاه عباس کلبعلی خان را به لقب خان خوانین مفتخر می کند. جدای از این سردار اورمی کلبعلی خان القاب «شیر شکار» و «ایپ قیران» را هم داشته که اولی بمناسبت کشتن شیری قوی پنجه در حضور شاه عباس و دومی به علت بریدن طنابهای خیام سپاه عثمانی اعطا شده بود.

به هر حال در اوایل حکومت کلبعلی خان افشار ایپ قیران در اورمیه، تمیر پسر امیر چولاق ناغافل از نام و آوازه سردار افشار، به تبعیت از پدرش باز عده ای از ناراضیان و اشرار را به دور خود جمع کرده و بنای تعرض و تعدی به اهالی اطراف قلعه دوم دوم را آغاز کرده بود، کلبعلیخان ابتدا برای اتمام حجت از راه اندرز و توجه دادن به عواقب کار شروع به مکاتبه کرد، چون سودمند نشد برادر خود گنجعلی خان را به محاصره قلعه گماشت. چند روزی از طرفین گلوله های سلاحها رد و بدل می شد. چون قسمتی از قلعه به محالات عشره نشین متصل بود اشرار سرحدادت نیز تعصبا و عنادا به امداد تمیرخان جنبیده و شورشی بزرگ ایجاد گردید که گنجعلی خان به ناچار از برادرش استمداد طلبید.

 

قسمت کناری قلعه دم دم که زندان می گویند

 

کلبعلی خان به محض شنیدن ماجرا عده ای از سواران سلحشور خود را برداشته و به کنار قلعه دم دم آمد. عصر همان روز از هر سو به قلعه یورش برد و هر دو قسمت شرقی و غربی را فرو گرفتند. اشرار با مشاهده این وضع از قلعه بیرون آمده تا غروب هنگامه جنگ گرم بود و بسیاری از اشرار کشته شده و بقیه باز به قلعه برگشتند. روزهای دیگر چون اشرار به سبب ترس از قلعه خارج نشدند و از درون برجها گلوله میانداختند، بالاخره کلبعلی خان ایپ قیران تدبیری اندیشید.

سردار افشار دستور داد قاطری را دو سه روز علوفه زیاد داده و آبش ندهند، روز چهارم آن را دور قلعه بگردانند و آن حیوان با حس خود راه آب قلعه را در زیرزمین شاید بیابد. همینطور هم شد، زیرا حیوان بی زبان در مسیر خود که همه جا بو می کشید در یک جا ایستاد و بنای لگد زدن و خروشیدن و جست و خیز کرد. همانجا را فورا کندند و راه آب چشمه پیدا شد، مقدار زیادی نفت از راه آب به داخل انبار قلعه وارد کردند و در نهایت بعد دو سه روز بالاخره امان طلبیده و مشایخشان را با کلام الـله مجید به نزد کلبعلی خان فرستادند و عفو خواستند. کلبعلی خان نیز موافقت کرد که همه اشرار اسلحه خود را تحویل داده و دست زن و بچه خود را گرفته و خارج شوند. اما از جهالت و عناد روسای اشرار به ویژه تمر بیگ یاغی حادثه بدی اتفاق افتاد.

حادثه عجیب این بود که هشتاد و شش نفر اززنان و دختران دوشیزه ، خودشان را از بالای بروج و دیوارهای بلند قلعه به دره عمیق انداختند و جان سپردند...

بعد از این حادثه نا گوار، کلبعلی خان برای جلوگیری از بروز دوباره چنین حوادث تلخ دستور داد استحکامات قلعه دم دم را ویران و به نوسازی حصار شهر اورمیه که بر اثر گذشت زمان رو به ویرانی نهاده بود بپردازند.

 

 

منابع:

ـ تاریخ عالم آرای عباسی، نوشته اسکندر بیگ تورکمان، نشر امیرکبیر 1387

ـ تاریخ افشار، به قلم میرزا رشید ادیب الشعرا، شفق 1345

ـ اورمیه در گذر زمان، حسن انزلی، دستان 1384

ـ تاریخ طبری ـ محمد بن جریر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران 1362

ـ نزهه القلوب، حمدالـله مستوفی، تهران 1336

ـ جامعه شناسی ایل شکاک، میرحاج علی نژاد، حسینی 1383

ـ  تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای ملی، به کوشش: علی ططری، رحیم نیکبخت، تهران 1390 

 محمدعلی ارجمندی ـ نشریه آغری ـ شماره 142 ـ یکشنبه 12 خرداد 92  

 

 

 

 

 

 

 

 


 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ